تاراجوووون عسل مامانتاراجوووون عسل مامان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
بابامحمدبابامحمد، تا این لحظه: 50 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
مامان منیرمامان منیر، تا این لحظه: 41 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
پیمان آسمانی عشق پیمان آسمانی عشق ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

برای تارای مامان و بابا

وقتی نی نی ناز مریض میشه.....

سلام نی نی جووووووووووونم  منو ببخش ک اینقدر دیر اومدم  جیگرمامان شما سخت مریض شده بودی ومنم حسابی مشغول شما بودم دورت  بگردم عزیزکم الانم با این ک از خستگی نا ندارم ولی می نویسم راستش ازوقتی از مسافرت برگشتیم یا تو مریض شدی یا من نمیدونم چرا ولی یک ماه اخیر خیلی سخت بود برامون دخترگلم اوایل ک شبا باگریه های بلند و جیغ از خواب بیدار میشدی یعنی اصلا نمیخوابیدی ک بیدار شی باید انقدر صدات  میزدم تا بیدار میشدی و آروم  خلاصه یک شب تو هفته پیش دیگه کلا شبو نخوابیدی صبش بابایی دیگه عزمش رو چزم کرد ک بریم دکتر ببینیم نی نی چی شده خب  رفتیم دکتر گفت ظاهرا سالمی ولی سونو نوشت تا ببینه مع...
21 شهريور 1393

یک عالم حرف نگفته برای یه دونه دخترم

سلام زندگی من سلام وجودم سلام عمرم  امشب مامانی دلش گرفته فکرنکن مامانت بچه شده یاحتی زود رنج نه تاراجان مامانت امشب گریه کرده  و بعد هم اومده تو خونه تو برات داره مینویسه  میدونی تارا زندگی خیلی پیچ و خم داره هزار بارباید بیفتی و بلندشی باید خیلی مقاوم و صبور باشی عزیزم اما گاهی صبرت نمیدونم چرا تعبیرب نفهمی میشه مامان گل آدم تو دنیا چن نفرو همیشه خاص دوست داره  وبهشونم اعتماد داره ولی متاسفانه همین خاص ها ............ نمیدونم دخترم صداقت تنها چیزیه  ک من و بابا ب تو خواهیم اموخت میدونی نمیدونم چی بنویسم عزیزم خیلی حرفا هیچ گفته نمیشن اصلا نمیشه بگیشون شاید حتی اگر بگی کسی باور نکنه ولی کمر...
11 شهريور 1393

دخترنازم روزت مبارک

  سلام عسل مامان  ازم دل گیر نشی ها ولی واقعا فرصت نداشتم بیام و بنویسم شرمندتم    البته دو روز پیش روز دختر بود و من تنونستم بیام و برات بنویسم بهرجهت اولین روز دختر تو رو بردم  پارک و کلی خوش گذروندیم تا نزدیک 2 نصفه شب همراه خاله ها اونجل بودیم شبم اومدیم تا صب   بیدار  بودی دیگه   دیروزم رفتیم مرکز خرید پروما کلا معلومه ک خانمی میگی چرا ؟؟معلومه دیگه  هیچ جا رو ب اندازه مرکز خرید دوست نداری اما بعدش رفتیم آب بازی     خیلی دوست داری آب بازی رو قربونت برم   این روزها عاشق نون شدی مخصوصا نون باگت وقتی از دستت میگیرم از گریه نفست قطع ...
8 شهريور 1393

همه چی تا الان

سلام مجدد خوبی عشق مامان ؟ الان خونه مامان جون و بقل مامان جون داری اواز میخونی کاری ک این روزا انجام میدی  نمیدونم چرا موقع خواب اونم شبا گریه میکنی  میتونی کم وبیش بنشینی  غذاهایی ک میخوری پوره سوپ حریره فرنی  طول روز غذا و شبم تا صب شیر  عاشق پارک رفتنی وقتی میری پارک شروع میکنی ب آواز خوندن  همه سریع جذبت میشن  و دوست دارندا  خودتم ک خنده رو و خوش اخلاق دیگه نورعلی نورمیشه  روز واکسنت هم سخت نبود همونجا کمی گریه کردی و شبم کمی تب کردی و تموم استامینوفن هم ک اصلا اثرنکرد و نخوابیدی و از همون روز تا امروز درست نخوابیدی  وزنت هم شکر خدا خوب بود  اما م...
5 شهريور 1393

مامان تارا خسته خسته است

سلام نی نی نازم خوبی  امروز هم ب زور دارم مینویسم باورت میشه گیچ خوابم  الان نزدیک یک ماهه نخوابیدی   نمیدونم چی شدی رفتیم تبریز و اومدیم و خوابت بهم ریخت از هفته پیشم ک  واکسن زدی بدتر شد طول روز ک اصلا نمیخوابی شبا هم هر یک ساعت بیدار میشی  نمیدونی ولی دیگه از بی خوابی خوابم نمیبره خیلی عصبی شدم  همش گریه میکنی تو خواب و با گریه بلند میشی و تا شیر نخوری آروم نمیشی  دیشب 12 خوابت برد ب زور 1 بیدار شدی همین طور تا صب از هشت صب تا الانم کلا یک ساعت خوابیدی  نمیدونم چی شدی منم خیلی خسته ام اومدم خونه مامان جون نمیدونم بمونم یا برم بابا ک نمیاد  موندم شبا هم ک من ت...
5 شهريور 1393
1